آنیساآنیسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه سن داره

برای آنیسای عزیزمان

من و بابایی مهربونم

باز هم تعطیلات شد و دختری و باباییش هوس آب تنی کردند!اینبار رفتیم ویلای دایی جان و حسابی بازی کردند پدر و دختری       آنیسا داشت میکوبید رو سر این قورباغه بد بخت که فرار کرد (عکس جالبی شد )                         ...
29 تير 1393
1683 18 26 ادامه مطلب

روزانه های ما+خداحافظی با مهد

دختر قشنگم بعد از دو ماه دیگه مهد نمیره یعنی خودم زیاد دوست ندارم و دل ندارم اینقدر ازم دور باشه البته مهد رفتن باعث شد خیلی بهتر ارتباط برقرار کنه و ااز تاثیراتش اینه که این روزها دوست داره هرکسی رو دید باهاش دوست بشه و زیر چشمی بهم نگاه کنه و بگه این دوست منه!  البته یه روز مامان جون تو پارک یه پسر کوچولوی خوشگل رو بهش نشون دادو گفت بیا آنیسا اینم دوستت باهم بازی کنید برگشته گفته نه من با پسرا دوست نمیشم و طفلکی پسرک هر کاری برای جلب توجه اش کرد دختری ما کوتاه نیومد  !؟ به جای مهد اسمش رو تو دوتا کلاس نوشتم باله و زبان .کلاس باله چند جلسه میشه که شروع شده فوق العاده خوب هست هم مربیش هم محیطش که بسیار شاده دوست دارم تا آخر ادا...
23 تير 1393
1524 14 17 ادامه مطلب

تولد زنبور کوچولومون تو مهد کودک

تولد دختریم با تم زنبوری تو مهد در کنار دوستاش (البته اون روز بچه های کلاسشون کم بودند و با سال بالایی ها قاطی شدیم  خیلی هم خوش گذشت)                                 یه وقت فکر نکنید این ژستا رو من یادش دادما!خودمم زیاد اهل عکس گرفتن نیستم به کی رفته خدا میدونه  عشقه عشششششششششششششق ...
8 تير 1393
1391 20 32 ادامه مطلب

فرشته خونه ی ما 3 ساله شد

فرشته کوچولوی خونه ی ما 3 سال از زمینی شدنت گذشت ...و تو زیباترین لحظات زندگیمون رو رقم زدی و از عشق نابت سرمستمون کردی..سه ساله که با عطر تنت و لطافت دستهای کوچکت زندگی میکنم ...دختر آسمانی من جهانم با تو شکرانه هایش بیشتر است و تو عاشقانه ترین باور خواب و بیداری منی...ملودی قشنگ زندگیم ...دختر شیرینم ...تولدت مبارک ...
8 تير 1393
1